اسیر عشقم، گرفتار زندانت شدم
قبولم کن،اگر چه بلای جانت شدم
تو از من دوری و درسینه جا داری
شبی درخواب دیدم مهمانت شدم
مراباعشق وعاشقی هرگزنبودآشنایی
تورا یک دم دیدم ،عمری حیرانت شدم
شدم شب گردتو در کوچه های وصل
بگو برمن کجایی که سرگردانت شدم
سروده جهان میهن
پایگاه اشعارحاج مهدی جهان میهن
https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ
پایگاه